عشق مامان وبابا

ساخت وبلاگ
سلام به همه بازم دیراومدم ببخشید پنج آبان وارد سه ماهگی شدم و همون روز منو مامانمومامان جون و زن عموالهام که اون موقع بارداربود رفتیم تاوسایل کیک برای تولد من بخریم.مامان میخواست عکسمو برام روی کاغذهای خوراکی بزنن منم کلی اذیت کردم اما بالاخره تونستن حریف من شیطون بشن و یه عکس خوشکل ازم گرفتن. خاله عشق مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mohammad95yasin1 بازدید : 168 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 19:20

سلام به همه بازم دیراومدم ببخشید پنج آبان وارد سه ماهگی شدم و همون روز منو مامانمومامان جون و زن عموالهام که اون موقع بارداربود رفتیم تاوسایل کیک برای تولد من بخریم.مامان میخواست عکسمو برام روی کاغذهای خوراکی بزنن منم کلی اذیت کردم اما بالاخره تونستن حریف من شیطون بشن و یه عکس خوشکل ازم گرفتن. خاله ومامانی هم تاشب یه کیک خیلی خوشکل برام درست کردن و همه خونمون جمع شدن. مرسی مامان بابا مهربونم [ موضوع : ] عشق مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mohammad95yasin1 بازدید : 203 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 21:39

سلام عزاداری های همه قبول باشه ان شاالله روز30آبان مامان جون و باباجون اسماعیل خونشون سفره داشتن شب قبلش هم بامامان و باباودایی هادی و زندایی وخاله ومامان جون وباباجون کلی مرغ سرخ کردیم.همون روزهم من کلی تیپ زدم ولی فقط نیم ساعت گذاشتم بااون تیپم باشم بعدش انقدرجیغ زدم تا مامان جون لباساموعوض کرد [ موضوع : ] عشق مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mohammad95yasin1 بازدید : 197 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 21:39

سلام روزشنبه 95/9/6 صبح دایی هادی به باباجون زنگ زد وگفت که زندایی روبردن بیمارستان تا دختردایی به دنیابیاد. همین که خاله به مامانی گفت منومامان ومامان جون رفتیم بیمارستان و منتظر به دنیااومدن دختردایی شدیم. که ساعت هشت و چهل وپنج دقیقه صبح دختردایی به دنیااومد و اسمش رو فاطمه یاس گذاشتن. فاطمه یاس زودبزرگ شو تاباهم بازی کنیم [ موضوع : ] عشق مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mohammad95yasin1 بازدید : 206 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 21:39